سیصد و چهل و چهارمین برنامه شب خاطره که به روال معمول خود در اولین پنجشنبه اول هر ماه برگزار میشود، پنجشنبه ۴ اسفندماه میزبان دلاورمردان نیروی هوایی ارتش بود.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، در این برنامه که عصر روز پنجشنبه ۴ اسفند ماه در تالار سوره حوزه هنری با حضور حجتالاسلام سید محمدحسن ابوترابیفرد و جمعی از نیروهای هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران برگزار شد، از کتاب ” خلبان صدیق ” در حضور وی رونمایی شد.
امیر خلبان محمد صدیق قادری در جریان جنگ تحمیلی و هنگام پخش اعلامیه در خاک عراق اسیر شد و ۱۰ سال در اردوگاه بعث عراق به اسارت گرفته شد.
*اسطوره هایمان را جادوانه کنیم
امیر علیرضا رودباری فرمانده دانشگاه علوم و فنون هوایی شهید ستاری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در ابتدای این شب خاطره گفت: باید اسطوره های هشت سال دفاع مقدس را که برای ما جاودانه هستند به نسل امروز معرفی کنیم تا برای آنها نیز جاودانه شود.
رودباری افزود: آزاده خلبان امیر محمدصدیق قادری یکی از آن اسطورهایی است که باید جادوانه بماند تا نسل آینده ایران زندگی حماسی و عزتمند او را سر لوحه زندگی خود قرار دهند.
*«خلبان صدیق» را دوبار خواندم و گریه کردم
سرتیپ دوم خلبان فریدون صمدی یکی دیگر از راویان خاطره از دوران دفاع مقدس گفت: کتاب محمد صدیق قادری را دو بار خواندم و بسیار گریه کردم. شما هم این کتاب را بخوانید تا بدانید برای آرامش ایران امروز چقدر سختی کشیده ایم.
خانوادهها و همسران شهدا، جانبازان و آزادگان ستودنی است چرا که فرزندانی را با تمام مشکلات موجود تحویل جامعه داده اند که موجب سربلندی پدرانشان هستند.
فریدونی افزود: در دوره ای از جنگ اعلام لغو مرخصی شد و صدیق برای مرخصی پیش من آمد و گفت برای ازدواج میخواهم اینجا را ترک کنم. گفتم لغو مرخصی است و او قبول نکرد. به هر حال رفت و برگشت. این مرخصی صدیق حدود دو هفته طول کشید و پس از بازگشت هیچ گزارشی در مورد تخلف آن ندادم و این کار را هدیه عروسی اش حساب کردم.
*آرامش امروزمان را مدیون بزرگانی چون خلبان صدیق هستیم
امیر محمد حسن لقمانی نژاد از دیگر حماسه سازان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس نیز در این شب خاطره گفت: با صدیق پیش از انقلاب آشنا شدم. انقلاب که شد بخشی از خلبانان ما را به ناحق کنار گذاشتند با این حال خلبانان ارتش با آغاز جنگ بار دیگر پای کار آمدند و برای انجام ماموریتهای لازم برای حفاظت از میهن داوطلب شدند.
وی افزود: اگر دلاوران بسیاری همچون صدیق قادری وجود نداشتند ما امروز آسایش و راحتی نداشتیم.
لقمانی نژاد در خاطره ای گفت: در زمان محاصره خرمشهر پس از پروازهای متعدد و متوالی بار دیگر درخواست پرواز کردم. با اینکه با مخالفت فرماندهی روبرو شدم اما پافشاری کردم و بالاخره برای پرواز آماده شدیم که در همین پرواز پرنده من مورد هدف قرار گرفت و مجبور به اجکت شدم.
وی افزود: در این اتفاق پای من شکست و متاسفانه در خاک خودمان فرود آمدم و آن بخش از کشور به اشغال دشمن درآمده بود. برای من خیلی سخت بود که در خاک کشورم به دست دشمن اسیر شوم.
لقمانی نژاد ادامه داد: فرمانده دشمن پس از بازداشت من پرسید درجه ات چیست و وقتی فهمید سروان هستم گفت «خیلی جوان هستی، چطور به این درجه رسیده ای» که من پاسخ تندی دادم و عصبانیت خود را از اسارتم در خاک کشورم به آن نشان دادم. این فرمانده از روحیه جسورانه من خوشش آمد و با احترام با من برخورد کرد. حتی در مسیر تا اردوگاه اسرا مدام به راننده میگفت آرام تر حرکت کند تا درد کمتری بخاطر پای شکسته ام حس کنم.
وی افزود: جنگ که تمام شد این فرمانده دشمن سراغ من آمده بود تا خبری از حالم بگیرد که بعدها دوستانم از این موضوع باخبر کردند.
لقمانی نژاد در پایان گفت: در پایان از همسران شهدا، جانبازان و آزادگان قدردانی کرد که نقش مهمی در هشت سال دفاع مقدس و سالهای پس از آن تا کنون ایفا کرده اند.
*مرحوم ابوترابی باب آشنایی با خلبان صدیق بود
محمد قبادی که کار تحقیق و تدوین کتاب «خلبان صدیق» را انجام داده است، در این شماره از شب خاطره گفت: سال 1381 وقتی قرار شد در مورد زندگی مرحوم ابوترابی کار پژوهشی انجام دهم که امروز با عنوان «پاسیاد پسر خاک» حاصلش منتشر شد باعث آشنایی با خلبان صدیق قادری بود.
قبادی افزود: قادری برای من الگوی شخصیتی بود چرا که تمام جوانی و عمر خود را صرف پاسداری و خدمت کرده بود. همان موقع درخواست کردم تا خاطرات ایشان را بنویسم اما با مخالفت امیر مواجه شدم تا اینکه پس از ۱۲ سال موافقت ایشان را کسب کردم.
وی ادامه داد: خاطرات این کتاب تنها خاطرات یک شخص نیست بلکه تاریخی مملو از حماسه، عشق و ایثار است.
*افتخار میکنیم که توانستیم خدمتگزار مردممان باشیم
آزاده خلبان امیر سرتیپ محمد صدیق قادری هم با حضور در این مراسم گفت: جنگ که آغاز شد بار دیگر به پایگاه نیروی هوایی ارتش بازگشتیم و داوطلب خدمت شدیم. از آن جمع ۱۹ نفر شهید شدند.
قادری افزود: در دوران اسارت با حجتالاسلام والمسلمین سید علی اکبر ابوترابی آشنا شدم و افتخار میکنم که با ایشان خاطره دارم.
وی ادامه داد: همه ما افتخار میکنیم که توانستیم خدمتگزار مردممان باشیم اما پیش از اینها دروسی است که آموزگاران ما یادمان دادند از جمله شجاعت، ایثار و مقاومت که منجر به همین افتخارات میشود.
قادری در خاطره ای گفت: با پیروزی انقلاب تلاشهای بسیاری شد تا ارتش از هم گسسته شود که گواه این موضوع گزارشات صدا و سیمای آن وقت است که نام بیش از ۱۴ هزار نیروی ارتش را به عنوان اخراجی یا زندانی اعلام میکرد. این موضوع بسیار از سوی منافقین و بلوکهای شرق و غرب پیگری میشد چرا که هدف و نقشه آنها حذف ارتش و تبدیل ایران به کشوری بدون نیروی متخصص نظامی بود.
وی افزود: نیروهای بسیاری را در جنگ از دست دادیم و شهدای بسیاری را تقدیم کردیم.
قادری ادامه داد: هنگامی که روی تخت بیمارستان بودم از صلیب سرخ آمدند تا اسامی هر بیمار را بالای سرش نصب کنند. همان موقع دیدم اسم لقمانی نژاد را بالای یکی از تختهای بیمارستان نصب کردند و بسیار خوشحال شدم که او سالم است.
وی ادامه داد: لقمانی نژاد در همین روزها با مورس به من خبر داد که پدر و مادرم سراغم آمده بودند و بهشان از زنده بودن من خبر داده بودند.
قادری افزود: بدترین زندانی را که تجربه کردیم زندان ابوغریب بود. یکی از اسرای این اردوگاه قهرمان سنگین وزن وزنه برداری بود ایشان آقای والی است که در این مراسم هم حضور دارند. والی را بارها به شدت شکنجه کردند تا آنچه مد نظرشان است را بگوید اما هیچگاه به این خواسته شان نرسیدند.
این خلبان دوران هشت سال دفاع مقدس ادامه داد: برای یک اسیر آن هم در ابوغریب، حتی آزادی از بند اسارت هم غیر قابل تصور است چرا که دچار دشواری های بسیاری بودیم و دغدغههای داشتیم که آزادی میان آنها جایی نداشت.
قادری ادامه داد: در دوره ای از اسارت قرار شد تا ما را با هواپیما به جای دیگری زیر نظر صلیب سرخ به ایران برگردانند و اما پیش از تیک آف درب هواپیما حین حرکت باز شد و چنانکه صلیب سرخ متوجه نشود به بیرون روی باند فرودگاه پرتاب کردند و سپس به اردوگاه بازگرداندند. شوق من برای بازگشت به ایران ناگهان خاموش شد و حال بسیار عجیبی داشتم تا جایی که دیگر اسرا مراعات حال من را میکردند تا به تدریج بار دیگر حالم سر جا بیاید. تا اینکه خود برای عبور از این بحران دست به کار شدم و مشغول تدریس هر آنچه بلد بودم و به قابل ارائه به اسرا بود کردم تا جایی که روزی ۱۸ ساعت تدریس داشتم.
وی افزود: آنچه در اسارت برایمان گذشت این است که سر بلند هستیم که با صلابت و عزت به ایران بازگشتیم. این بازگشت و این صلابت و عزت حاصل لطف خداوند به ما بود. خداوند را بخاطر این لطف شکر میکنیم.
وی در پایان گفت: مرحوم ابوترابی میگفت شما نمیتوانید از همسرانتان حلالیت بطلبید حتی اگر بارها این کار را بکنید. من بارها از همسرم حلالیت طلبیدم و به او گفتم که دوستش دارم چرا که معلوم نیست تا دقایقی دیگر چه اتفاقی برای ما پیش خواهد آمد.
*
رونمایی کتاب «خلبان صدیق» یکی دیگر از برنامههای این شب خاطره بود که با حضور امیر رودباری، قبادی نویسنده کتاب، کاپیتان محمود ضرابی، حجت الاسلام ابوترابی و قادری صدیق راوی این کتاب برگزار شد.
*
پس از این رونمایی کاپیتان محمود ضرابی نیز در سخنانی به اهمیت و ارزش سربازی برای میهن و سرزمین مادری خود پرداخت.
وی در پایان با دعوت از همه افتخارآمیزان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران روی صحنه و درخواست از عکاسان حاضر در برنامه، عکس یادگاری ثبت کرد.
انتهای پیام/
نظر شما